عشقم آرمان عشقم آرمان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

نفس ماما

این روزها...

  ایـن روزا مـیـگـذره بـا تـمـوم خـوبـی هـا و بـدی هـاش.. مـیـگـذره بـا هـمـه قـشـنـگـیـو زشـتـی هـاش... شـبـاشـم مـیـگـذره... بـاهـمـه ی تـنـهـایـیـاش...بـا هـمـه ی دلـتـنـگـیـاش... یـه روزی صـدای قـهـقـه خـنـدمـون تـا اسـمـون مـیـرسـیـد... یـه روزم صـدای گـریـمـونـو بـا ریـتـم دوش اب حـمـوم تـنـظـیم میـکـردیـم تـا کـسـی صـداشـو نـشـنـوه... یـه روز خـوشـحـالـشـون کـردیـم... یـه روز نـاراحـتـمـون کـردن.... یـه روز حـسـرت داشـتـیـم یـه روز ارزو بـه دلـمـون گـذاشـتـن..... مـیـدونـم مـثـه مـنـم یـه شـبـایـی داشـتـیـد کـه از دسـه هیچ کسی کـاری بـر نـمـیـومـد...شـبـایـی کـه بـغـضـتـون از اسـمـونـم مـیـزد بـالــا...گـذشـ...
16 فروردين 1394

عکسهای زلزله مامانی

خب گلم اینم عکسای چهارشنبه سوری و بعدش که مریض شدی گلم چقدر بی حال و کسل بود الان خدارو شکر عشق من حالش خوبه آرمانی خیلی شیطون و خرابکار شدی الان چنتا از خرابکاریاتو مینویسم تا بزرگ شدی بخونی و ببینی چقدر مامانی رو اذیت کردی اول اینکه چند شب پیش نصف شب از خواب بیدار شدی رفتی سراغ تنگ ماهی بیچاره بدبخت شربت آلبالو رو از یخچال در اوردی ریختی رو ماهی و یه قاشق اوردی ماهی و اب و شربتو بهم زدی خدارو شکر ماهیه زنده موند این از اولی دومیش اینکه رفتی سراغ آجیلها جاشو پیدا کردی و همشو ریختی کف پذیرایی یه صحنه ای که هم منو عصبانی کرد...
8 فروردين 1394

بدون عنوان

پسرگلم یک ساعت بیشتره میخوام آخرین پست رو بزارم اما نی نی وبلاگ امشب حسابی اذیتتت کردهشما الان خوابیدی و من دوست داشتم آخرین پست و آخرین عکسهای 93 رو بزارم  البته پسر گلم الان خوابیده مریض احواله از چهارشنبه تا امروز حالت خوب نبوده سه بار دکتر بردمت آزمایش کامل ازت گرفتن و تبت پایین اومده اما خیلی سرفه میکنی همش گریه میکنی میخوایی فقط بغلم باشی انشالله زودی خوب بشی چهرشنبه صبح یکم کسل و بی حال بودی و غذا نخوردی اما شبش دیدی دوستات همه تو پارکینگ دارن آتیش بازی میکنن منم  یه نیم ساعتی بردمت فشفشه بازی کردی بیشتر شبیه جشن تولد بود تا چهارشنبه سوری ههههه اما دوست داشتی بهت خوش گذشت  ولی آخر شب باز تب کردی  عصرش دکتر  رف...
1 فروردين 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس ماما می باشد